دوش شارژی ، با آن جثه کوچک و ظاهری براق، غرق در غرور بود. او همیشه به این می‌بالید که تنها وسیله‌ی برقی خانه است که می‌تواند از خانه بیرون برود و در سفرها همراه خانواده باشد. او فکر می‌کرد همین امتیاز او را از بقیه‌ی وسایل برقی مهم‌تر می‌کند.

یک روز، دوش شارژی با لحنی مغرور به جاروبرقی جاروشارژی گفت: "تو که همیشه در خانه حبس شده‌ای و فقط گرد و غبار را جمع می‌کنی، چه چیزی برای افتخار کردن داری؟"

جاروشارژی با لبخندی آرام پاسخ داد: "دوست من، هر وسیله‌ای در خانه وظیفه‌ی خاصی دارد. من با جمع‌آوری گرد و غبار، به سلامت اعضای خانواده کمک می‌کنم. بدون من، خانه پر از گرد و غبار می‌شد و باعث بیماری می‌شد."

ماشین لباسشویی مینی هم که همیشه گوشه‌ای ساکت مشغول کار بود، گفت: "من هم با شستن لباس‌ها، به تمیزی و پاکیزگی خانه کمک می‌کنم. بدون لباس‌های تمیز، زندگی چقدر سخت می‌شد!"

بخارشوی هم با صدایی آرام گفت: "من هم با بخار قدرتمندم، سطوح را تمیز و براق می‌کنم. بدون من، خانه همیشه کثیف و آلوده می‌شد."

دوش شارژی با شنیدن حرف‌های آن‌ها، کمی به فکر فرو رفت. او متوجه شد که هر وسیله‌ای در خانه، نقش مهمی دارد و بدون همکاری همه‌‌ی آن‌ها، خانه نمی‌توانست تمیز و مرتب باشد.

در آن لحظه، یک اتفاق کوچک رخ داد. شیر آب آشپزخانه خراب شد و آب به همه جا ریخت. دوش شارژی با سرعت به کمک دوستانش شتافت. او با فشار آبش، به تمیز کردن آب ریخته شده کمک کرد. جاروبرقی جاروشارژی هم آب روی زمین را خشک کرد. ماشین لباسشویی مینی هم با چرخاندن سریع، به خشک شدن فرش کمک کرد. و بخارشوی هم با بخار قدرتمندش، آخرین قطرات آب را از روی سطوح پاک کرد.

با همکاری همه‌‌ی آن‌ها، خانه دوباره تمیز و مرتب شد. دوش شارژی با شرمندگی به دوستانش نگاه کرد و گفت: "من اشتباه می‌کردم. فکر می‌کردم مهم‌تر از شما هستم، اما حالا می‌فهمم که همه ما به هم نیاز داریم و با همکاری هم می‌توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم."

غرور دوش شارژی و درس همکاری

خانه ,شارژی ,تمیز ,می‌شد ,همکاری ,آن‌ها، ,می‌کنم بدون ,همه‌‌ی آن‌ها، ,آن‌ها، خانه ,همکاری همه‌‌ی ,لباسشویی مینی ,همکاری همه‌‌ی آن‌ها،
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها